انتظار فعلی از مناسبات آمریکا و ایران

مهره مار

انتظار فعلی از مناسبات آمریکا و ایران

354 بار

بازدید

جمعه 05 مهر 1392
 مناسبات آمریکا و ایران
با گذشت بیش از صد روز از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری و با توجه به ادبیات و سیاست‌های دولت جدید در ایران و البته نامه‌ها و پیام‌های رد و بدل شده بین روسای جمهور ایران و آمریکا، عصر سه‌شنبه دوم مهرماه روابط دو طرف وارد مرحله جدیدی شد.
 مناسبات آمریکا و ایران
با گذشت بیش از صد روز از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری و با توجه به ادبیات و سیاست‌های دولت جدید در ایران و البته نامه‌ها و پیام‌های رد و بدل شده بین روسای جمهور ایران و آمریکا، عصر سه‌شنبه دوم مهرماه روابط دو طرف وارد مرحله جدیدی شد.

اگر چه برای بسیاری، مهم‌ترین مساله این بود که آیا روسای جمهور با یکدیگر دیدار و یا حتی برخوردی کوتاه خواهند داشت یا خیر، ولی آن چه که تاکنون محقق شده است، لحن ملایم‌تر از سوی هر دو طرف، بیان صریح مواضع و مامور شدن وزرای خارجه برای مدیریت تعامل طرفین در موضوع هسته‌ای بوده است.

اگر مهم‌ترین فراز سخنان روحانی را آن جایی بدانیم که اظهار داشت: « در صورت عزم سیاسی رهبران آمریکا و خودداری از دنبال کردن منافع گروه‌های فشار جنگ‌طلب می‌توان به چارچوبی برای مدیریت اختلافات رسید. در این چارچوب موضع برابر، احترام متقابل و اصول مسلم شناخته شده بین المللی باید مبنا باشد. البته در این زمینه انتظار ما از واشنگتن شنیدن صدای واحد است.»، آن گاه باید باور کرد که فعلا انتظاری که باید از تعامل طرفین داشت، باید «مدیریت اختلافات» باشد.

هر چند که این انتظار با فضای هیجان‌زده نزد بعضی فعالان سیاسی و رسانه‌ای تفاوتی فاحش دارد ولی دقیقا همان چیزی است که وزیر خارجه جدید ایران با نگاهی واقع‌بینانه در قالب برنامه کاری خود به مجلس شورای اسلامی ارائه کرده است. آن چه به بیان کلی در این برنامه، به عنوان راهبرد در روابط با غرب مورد اشاره قرار گرفته، « مدیریت روابط با آمریکا و بازسازی و عادی‌سازی روابط با اروپا» است.

وزیر جدید خارجه در همین چارچوب برنامه‌های خود را برای مدیریت روابط با آمریکا به صورت زیر بیان کرده است:

آن چه که فعلا در روابط ایران و آمریکا می‌توان انتظار داشت- مهار تشنج و جلوگیری از بروز تنش های غیرضرور در روابط دو کشور

- شناسایی واقع بینانه اهداف، سیاست ها و نگرانی های متقابل

- تعیین اختلافات مبنایی، موضوعات قابل مدیریت و موارد قابل حل،

- گرفتن ابتکار عمل از آمریکا در حوزه های مختلف روابط دوجانبه،

- برنامه ریزی هدفمند برای استفاده از کلیه ظرفیت‌های سیاسی رسمی و غیررسمی در جهت دستیابی به اهداف،

- کاستن تدریجی ظرفیت های خصومت‌سازی آمریکا و تبدیل آن به توانایی های اثباتی

گذشته تاریخی و سیر روابط ایران و آمریکا در دوره سی و چند ساله بعد از انقلاب و حتی پیش از آن، از دوره مصدق به این سوی، باعث ایجاد بی‌اعتمادی عمیقی شده است که همان طور که اوباما هم اظهار داشت، حل آن راحت نیست.

از سوی دیگر، نباید این نکته را از نظر دور داشت که ایران و آمریکا با یکدیگر اختلافاتی مبنایی و اصولی نیز دارند و این، آمریکا را با بسیاری از دیگر کشورهای جهان متفاوت می‌کند. در واقع روابط ایران و آمریکا را بیش از این که در چارچوب آن دعواها و تجربه‌های تلخ تاریخی تحلیل کرد باید بر مبنای همین سه سطح بیان شده در برنامه کاری وزیر خارجه مورد توجه قرار داد. ایران و آمریکا اختلافاتی مبنایی دارند، اختلافاتی دارند که قابل مدیریت هستند و اختلافاتی دارند که قابل حل هستند.

آن چه که اکنون با توجه به سخنان رئیس جمهور و وزیر خارجه ایران برای رفع تنش و بی‌اعتمادی بین ایران و آمریکا ضروری است، به ترتیب «تعامل بر مبنای چارچوب موضع برابر، احترام متقابل و اصول مسلم شناخته شده بین‌المللی» و «تعامل سازنده بر مبنای موضع برابر، احترام متقابل و منافع مشترک» است.

جالب این است که اوباما در سخنان خود مجموعه‌ای از این موضوعات را مورد توجه قرار داد. وی اظهار داشت که آمریکا به دنبال تغییر رژیم در ایران نیست، به حق استفاده ایران از انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای اقرار کرد و دو عبارت منافع مشترک و احترام متقابل (mutual interests and mutual respect) را به طور صریح بر زبان آورد.

آن چیزی که به نظر می‌رسد اکنون محل تردید است، این است که آیا اوباما به موضع برابر در چارچوب تعامل با ایران متعهد است یا خیر، و حتی اگر خود اوباما نیز برابری مواضع را بپذیرد، آیا افراد و جناح‌های داخلی آمریکا نیز آن را می‌پذیرند یا خیر؟

رئیس جمهور و وزیر خارجه ایران علائمی از خود نشان می‌دهند که بر اساس آن تمایل دارند، اوباما را از جنگ‌طلبان داخلی آمریکا جدا سازند. برای مثال، روحانی هم در اولین مصاحبه مطبوعاتی خود بعد از ریاست جمهوری و هم در سخنرانی خود در مجمع عمومی اظهار داشت که از آمریکا باید یک صدا به گوش برسد و لابد این صدا هم باید به برابری مواضع طرفین اقرار داشته باشد.

علاوه بر این روحانی هم در چارچوب مناسبات با آمریکا و هم در چارچوب سیاست داخلی در ایران به خوبی می‌داند که حرکت سریع به سمت آمریکا و بدون داشتن تضمین‌هایی برای موفقیت تا چه حد می‌تواند خطرناک باشد.

اگر چه مواضعی که در داخل معتقدند، آمریکایی‌ها هستند که محتاج کمک ایران هستند و ایران هیچ نیازی به رابطه با آمریکا ندارد را می‌توان ناشی از قدری تندروی دانست ولی، از سوی دیگر واقعیت مشکلات آمریکا در منطقه را نیز نمی‌توان نادیده گرفت.

بخشی از سخنان اوباما که به مسائل خاورمیانه مربوط می‌شد چندان مورد توجه رسانه‌های ایرانی قرار نگرفت ولی از تحلیل‌گران موسسه بروکینگر تا نویسندگان روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز معتقدند که سخنان روز گذشته اوباما دارای تناقضات زیادی با ایده‌های پیشین وی در مورد خاورمیانه دارد که بیش از هر چیزی ناشی از تحلیل رفتن قدرت آمریکا در منطقه است.

احتمالا همین تحلیل است که عده‌ای را در داخل به سرسختی در مقابل تغییر جدی در مناسبات با آمریکا معتقد کرده است، آنها معتقدند که آمریکا به تدریج مجبور خواهد شد که برابری مواضع با ایران را نیز بپذیرد، تا همان گونه که روحانی ابراز می‌دارد، دیگران نیز بپذیرند که ایران لنگرگاه ثبات منطقه است.

رفتار آمریکایی‌ها در مذاکرات هسته‌ای آخر هفته جاری در نیویورک معیاری مناسب برای ارزیابی میزان تعهد آمریکا به سه مفهوم «موضع برابر، احترام متقابل و منافع مشترک » است.

از سوی دیگر، دولت روحانی و وزارت خارجه وی ظاهرا بخش دیگر سناریوی تنظیم روابط با غرب، یعنی عادی سازی روابط با اروپا را نیز به طور جدی در دستور کار دارند. دیدارها با رئیس جمهور فرانسه و وزرای خارجه آلمان و انگلیس در همین چارچوب قابل بررسی است
منبع:tabnak